ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

"حجره جنوبی" حسین جمالی

ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

"حجره جنوبی" حسین جمالی

مشخصات بلاگ
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

این جا آیینه است و نه من، که اندیشه ام ثبت می شود و نگاره های ذهنی ام به چاپ می رسد؛
پس خوب ورق بزن... و در صفحات کتاب خود حاشیه بنویس.
حجره جنوبی،
بیشتر طعم آفتاب را می چشد. روشن است.

ای کاش که من هیاتی فاطمه باشم
هم صحبتی مردم هیات زده تا چند
"ژولیده"

آخرین نظرات
  • ۸ تیر ۹۶، ۱۰:۳۲ - امیرحسین
    لایک
پیوندها

قهوه تلخ (۳)

سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۱۶ ب.ظ

تشکیلات، هیأت، جاذبه می خواهد


کلاس ها و برنامه هایی که مجموعه های فرهنگی و موسسه های مختلف برگزار می کنند، جاذبه های مجذوبش کجاست؟ و چه بوده است؟، که فردی قبل از این که عاشق "ما" بشود و پا به عرصه بگذارد و وارد این [آکواریوم] بشود، عاشق و مجذوب عنصر برتری شده باشد که به این زودی ها از بین نمی رود، با رفتن و آمدن ما_او جهت گیری پیدا نکند.


و الا ممکن است با اینگونه کلاس ها و برنامه های معرفتی خودمان را گول بزنیم، که بله فرق ما با بیرون در همین است، یا اردو می بریم، با تورهای بیرون متفاوتیم!!

(بنده فعلا با قسمت های پر لیوان کار ندارم، خودمان هم بهتر میدانیم نکات مثبت و اثرات [غیرمستقیم] این پروژه چیست، که البته باید گفت: باز مسجد و هیأت فعلیت دارد و کار خود را می کند!)


اگر [پژوهش دقیقی] داشته باشیم، ممکن است با این مسأله روبه رو شویم که [عوامل بیرونی]، جاذبه افرادی بوده است که مدت هاست در این آکواریوم دوام آوردند نه مواردی که ما فکر می کردیم...(دوست، پینگ پنگ، ایکس باکس، رستوران رفتن با عده ای که برای فرد جذابیت داشته اند)


حال شاهد مثالی می آوریم از جنس همان "عنصر برتر"

(هیأت)؛


هیأتِ قوام دار و پرمایه و بی پیرایه آکواریوم نیست، گندیده نمی شود... بی کران است

هیأت اقیانوس است، چون جاری است و از همه مهمتر وصل است به چشمه ای مطهر، که قدمت کار فرهنگی اش برمی گردد به همان ایامی که آدم علیه السلام "جذب شد".

به خاطر همین هیأت آدم ساز است و خط می دهد، اما تشکل و یک مجموعه فرهنگی خط دهی اش با کیست!؟ هان... با من و تو، ||سلیقه شخصی|| برای آدم سازی... جاذبه ها چیست؛ بگذریم...


کمی دقت کنیم به کارکرد خویش، متوجه می شویم بیشتر کسانی که در اطراف ما هستند _ یا ما از آن ها خوشمان می آمده یا آن ها از ما، موردهای بعد باید تلاششان را بکنند که به عقاید و طرز فکر ما نزدیک بشوند، آن گاه شاید فکری به حالشان کردیم!!


در آخر می بینیم بزمی به پا کرده ایم برای خودمان که سفره دارش یک یا دونفر هستند و ژتون آن هم دست خودمان، و معیارهای آن هم باز ما تعیین می کنیم که، [که بیاید و که نیاید]!

و عجیب که چقدر اینگونه از خودمان رنجانده ایم کسانی را که خودمان صدا زده ایم بیایید...


دور همی خوبی است باز؛ کار هم پر است از تخصص و تئوری هایی که باز فقط دو سه نفر آن را می فهمند؛ [تشکل دو سه نفره] _ [فعالیت و بهره وری برای چندصد نفر!!]


چطور می شود من و تویی که هنوز شاخص نشده ایم و به قول خواجه، آن "انسان متخصص کارآمد انقلابی ..." نیستیم! از خاک، فضه بسازیم!؟ ما سر کلمه اول(انسان) گیر کرده ایم... تحمل فرد دیگر نداریم، تحمل بدی و نقایصی که در خود ماست را در دیگران نداریم، چگونه داعیه ... .

بگذریم؛

[جماعت حزب اللهی هنوز درگیر خودسانسوری است]


اگر مسجد و جایی به اسم کانون و محیط فرهنگی نبود، بعید بود به ذهن ناقص ما برسد کجا و چطور حرکت بزنیم، چرا!؟ برگردیم ابتدای بحث...(ما مکان و نوع کارمان متفاوت است و الا جنس همان جنس است)


بیاید دنبال جاذبه ها بگردیم،

و باید این مهم را از دل کار بیرون کشید نه به کار اضافه کرد؛

جاذبه های بیرونی و درونی را جلوی خود بگذاریم و ببینیم چه داریم!؟

[در این جمله دقت و تأمل کنیم]


و اما

جریان سازی؛

اینگونه می توانیم جریان ساز باشیم در افراد و بالتبع جامعه!؟


ادامه...


و سلام بر روح الله الخمینی؛

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی