ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

"حجره جنوبی" حسین جمالی

ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

"حجره جنوبی" حسین جمالی

مشخصات بلاگ
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

این جا آیینه است و نه من، که اندیشه ام ثبت می شود و نگاره های ذهنی ام به چاپ می رسد؛
پس خوب ورق بزن... و در صفحات کتاب خود حاشیه بنویس.
حجره جنوبی،
بیشتر طعم آفتاب را می چشد. روشن است.

ای کاش که من هیاتی فاطمه باشم
هم صحبتی مردم هیات زده تا چند
"ژولیده"

آخرین نظرات
  • ۸ تیر ۹۶، ۱۰:۳۲ - امیرحسین
    لایک
پیوندها

احمدهای گمنام

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۱ ب.ظ

[می خواهم در رثای شما، ای کبوتران خونین بال حرم امن، مرثیه ای بسرایم؛

اما کلام زمین گیر است و کبوتر شکسته بال دل من نیز، آسمان را تنها در خیال می پرورد...]

"سیدمرتضی"



من نمی دانم خانواده شهدای گمنام چه می کشند

نمی دانم خانواده احمد متوسلیان و یارانش چه می کنند از فراق... مادری که روی تخت بیمارستان است.


اما ببخشید...


برنگرد فرمانده!

ما به یادت هستیم

تا بخواهی هر روزمان را با یاد شما می گذرانیم


یادمان، ورزشگاه؛ نامتان همه جا هست

سر هر کوچه و خیابان و بازار

به نامتان پل روگذر و زیر گذر زده ایم

یعنی


هر روز چندبار با بوق ممتد از روی شما رد می شویم.

هر وقت هم بخواهیم با حنابندان ها راه بندان می کنیم.


همت و خرازی و باکری هیچ گاه ترافیک نکردند و نداشتند، پس چرا اینقدر روی شما گیر می کنیم!


امروز هر کس دیندار است ضعیف تلقی می شود، کارهای دینی به انسان های ضعیف سپرده می شود

امروز نقاب ها میزان نیست، "کلاه کج ها" زیاد شده اند


امروز معامله ها برد برد است و شاید هیچی نزن و چندتا بخور باشد.

اینجا همه چیز را با عیار بردگی مدرن می سنجند..."فوت بال"

اینجا همه چیز را برد و باخت می دانند و می بینند.


شهدا همیشه برنده اند.


شهدا نه وزنه بردار بودند که زیر بار سنگین آن نتوانند قد علم کنند و نه شطرنج باز بودند، نه کیش می کردند و نه اهل "کیش" بودند، نه مات بودند و نه حیران و مات و مبهوت.


شهدا شاه و سرباز نیستند، شهدا مانند مهره های میز بیلیارد رنگ به رنگ نبودند و نیستند.


شهدا فقط بنده اند.


عده ای هنوز سر شهادت آن مردها گیر کرده اند

عده ای هنوز...

عده ای هنوز از نان جنگ خوب می خورند و می آشامند، جالب این است که اسراف هم می کنند!

جنگ گنج بود برای همه؛

عده ای بودند و هستند که انبان ها و خورجین های خود را پر کردند و پالانشان کج شد!

عده ای هستند که هنوز از پله های بنیاد شهید بالا هم نرفته اند...

[چه کسی از جنگ خسته شده است؟]


پدر؛ عکس و خاطره از جنگ ها دارد، اما مدرک... نه



و اما حاج احمد که باشد،

پیرش کرده اند... زنده است، اما شهیدش کرده اند.


یقین دارم؛

حاج احمد که برگردد

تنهاتر از بیست و چندسال تنهاییش خواهد شد


حاج احمد که برگردد

دنبال یاران و هم رزمان است... یارانی که جا زدند، رنگ باختند، عده ای هم که همرنگ جماعت نشدند... به عزلت رفتند، چون به درد موزه می خوردند.


حاج احمد که برگردد

دنبال روح الله می گردد

حرم امام سرداب دارد... او را ببرید آنجا بهتر است.


حاج احمد که برگردد

کاسه و کوزه خیلی ها به هم می ریزد


حاج احمد!

حاج احمد که برگشت

ببریدش شلمچه... مریوان... دوکوهه...؛ ببرید سر مزار ابراهیم همت.


به خداوند؛

حاج احمد که برگردد

شهید می شود.


حاج احمد که برگردد عملیات "الی بیت المقدس" دوباره راه می افتد

و راه قدس هم باز می شود.


حالا که راه حجاز بسته شده

با او

راهی فتح مکه می شویم.



گفته اند که احمد زنده است؛

اما من می گویم

شهیدش کرده اند...


شهدا که زنده اند

سلامتی شهدا صلوات...



خرداد / ۱۳۹۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی