ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

"حجره جنوبی" حسین جمالی

ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

"حجره جنوبی" حسین جمالی

مشخصات بلاگ
ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ...

این جا آیینه است و نه من، که اندیشه ام ثبت می شود و نگاره های ذهنی ام به چاپ می رسد؛
پس خوب ورق بزن... و در صفحات کتاب خود حاشیه بنویس.
حجره جنوبی،
بیشتر طعم آفتاب را می چشد. روشن است.

ای کاش که من هیاتی فاطمه باشم
هم صحبتی مردم هیات زده تا چند
"ژولیده"

آخرین نظرات
  • ۸ تیر ۹۶، ۱۰:۳۲ - امیرحسین
    لایک
پیوندها

شهادت برای اهل بیت و شیعیانشان یک اتفاق نیست...


"این یک ارث پدری است"


این حق من است

با استمرار طلب می کنم


هر چه زودتر می خواهم،

با زاری و التماس.


و خمس این ارث

 سر و دست من است...

ما منتظر صبح شب یلداییم

                                           آماده برای فرج فرداییم


                   فردا که عزیز فاطمه می آید

با خامنه ای

 به کربلا می آییم...

پیاده روی اربعین که چیزی نیست!


بیا و شب های جمعه، کربلا رفتن هایمان را نظاره کنید


مادرمان برود و

ما نرویم؛



های، تکیه و موکب های مقیم کربلا...!

یا باید خودت شهید بشوی


یا پدر و مادر شهید شوی!


در غیر اینصورت


مستقیم...


``قبرستان``!

"شیخ بهاء الدین عاملی" در یکی از کتاب های خود می نویسد:

روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد. قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود. قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته خود شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.